سه هنرمند زن که به ایجاد اکسپرسیونیسم انتزاعی کمک کردند: لی کراسنر، الین د کونینگ و هلن فرانکنتالر.

این هم جالب و هم تعجب‌آور است که گالری‌داران جیمز پین و جوآن شرول تصمیم گرفتند سه هنرمند از نیویورک را در مجموعه «توضیح شهرهای بزرگ هنر» خود به نمایش بگذارند.
این آقایان انتخاب بدیهی بودند، اگرچه تنها یکی از این سه نفر، باسکیا، اهل نیویورک بود.
سه هنرمند اکسپرسیونیست انتزاعی از نیویورک - لی کراسنر، الین د کونینگ و هلن فرانکنتالر.
سهم این زنان در این جنبش بسیار زیاد بود، اما کراسنر و د کونینگ بیشتر دوران حرفه‌ای خود را در سایه شوهران مشهورشان، جکسون پولاک و ویلم د کونینگ، نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی، گذراندند.
اکسپرسیونیسم انتزاعی نیویورک، پاریس را به عنوان مرکز دنیای هنر کنار زد و به مردانه‌ترین جنبش تبدیل شد. کراسنر، فرانکنتالر و الین د کونینگ اغلب آثارشان را با عناوینی مانند «زنانه»، «تغزلی» یا «ظریف» می‌شناسند، به این معنی که آنها تا حدودی سطح پایین‌تری دارند.
هانس هافمن یک اکسپرسیونیست انتزاعی است که استودیوی کراسنر را در خیابان هشتم اداره می‌کند، جایی که کراسنر پس از تحصیل در کوپر یونیون، لیگ دانشجویان هنر و آکادمی ملی طراحی، در آنجا تحصیل کرد و برای پروژه هنری فدرال WPA کار کرد. یک بار یکی از نقاشی‌های او را ستود و گفت: «آنقدر خوب است که باور نمی‌کنید توسط یک زن خلق شده است.»
پن و شول جزئیات چگونگی ارتباط کراسنرِ در حال خروج، که پیش از این در دنیای هنر نیویورک تثبیت شده بود، با پولاک را در آثارشان که در کنار آثار پیکاسو، ماتیس و ژرژ براک به نمایش گذاشته شده بود، شرح می‌دهند. کمی پس از آن، او وارد رابطه‌ای عاشقانه با پولاک شد. این اتفاق در یک نمایشگاه کلیدی از نقاشی‌های فرانسوی و آمریکایی در گالری مک‌میلان در سال ۱۹۴۲ رخ داد.
آنها ازدواج کردند و به لانگ آیلند نقل مکان کردند، اما کیبوش را به نوشیدن و فعالیت‌های فوق برنامه‌شان مشغول کردند که ناموفق بود. او یک انباری در همان زمین را برای کارگاهش درخواست کرد و کیبوش به یک اتاق خواب بسنده کرد.
در حالی که پولاک به طرز معروفی بوم‌های بزرگی را که روی کف انبار افتاده بودند، رنگ‌آمیزی می‌کرد، کراسنر مجموعه‌ای از تصاویر کوچک را روی میز خلق می‌کرد و گاهی اوقات رنگ را مستقیماً از لوله رنگ‌آمیزی می‌کرد.
کراسنر این حروف را با الفبای عبری مقایسه می‌کند، که در کودکی آن را آموخته اما اکنون نمی‌تواند بخواند یا بنویسد. در هر صورت، به گفته خودش، او علاقه‌مند به خلق یک زبان نمادین شخصی است که هیچ معنای خاصی را منتقل نکند.
پس از اینکه پولاک در یک تصادف رانندگی در حالت مستی درگذشت - معشوقه‌اش زنده ماند - کراسنر گفت که استودیوی انبار برای تمرین خودش بوده است.
این یک گام دگرگون‌کننده است. نه تنها آثار او بزرگ‌تر شدند، بلکه او در فرآیند خلاقیت تحت تأثیر حرکات کامل بدن نیز قرار گرفت.
ده سال بعد، او اولین نمایشگاه انفرادی خود را در نیویورک برگزار کرد و در سال ۱۹۸۴، شش ماه قبل از مرگش، موزه هنرهای مدرن (MoMA) یک نمایشگاه مرور آثار او را برگزار کرد.
کراسنر در مصاحبه‌ای بسیار جالب با مجله «دنیای هنر» در سال ۱۹۷۸، به یاد می‌آورد که در روزهای اولیه، جنسیت او تاثیری بر نحوه درک آثارش نداشت.
من به دبیرستانی رفتم که فقط هنرمندان زن در آن بودند، همه زن. و بعد در کوپر یونیون، یک مدرسه هنری دخترانه، همه هنرمندان زن، بودم و حتی وقتی بعداً در WPA بودم، می‌دانید، زن بودن و هنرمند بودن چیز غیرمعمولی نیست. همه اینها خیلی دیر شروع شد، به خصوص وقتی مکان‌ها از مرکز پاریس به نیویورک منتقل شدند، فکر می‌کنم این دوره اکسپرسیونیسم انتزاعی نامیده می‌شود، و ما اکنون گالری‌ها، قیمت‌ها، پول و توجه داریم. تا آن زمان، صحنه نسبتاً آرامی بود. آن زمان بود که برای اولین بار متوجه شدم که من یک زن هستم و یک «موقعیت» دارم.
الین د کونینگ یک نقاش پرتره انتزاعی، منتقد هنری، فعال سیاسی، معلم و «سریع‌ترین نقاش شهر» بود، اما این دستاوردها اغلب در مقایسه با دستاوردهای خانم ویلم د کونینگ که زوج او «اکسپرسیونیسم انتزاعی» هستند، پایین‌تر است.
توضیح شهر بزرگ هنر نشان می‌دهد که دو دهه دوری او از ویلیام - آنها در دهه پنجاه زندگی‌اش با هم آشتی کردند - دوره‌ای از رشد شخصی و هنری بود. او با الهام از گاوبازی‌هایی که در سفرهایش دیده بود، نگاه زنانه پرانرژی خود را به مردان معطوف کرد و مأمور شد تا پرتره رسمی رئیس جمهور کندی را نقاشی کند:
تمام طرح‌های زندگی‌اش باید خیلی سریع کشیده می‌شدند، با درک ویژگی‌ها و حرکات، و حتی به نظر من، نیمی از آن را به عنوان حفظ کردن انجام می‌دادند، چون او هرگز آرام نمی‌نشست. به جای اینکه دستپاچه به نظر برسد، مانند یک ورزشکار یا دانشجوی دانشگاه می‌نشست و روی صندلی‌اش بالا و پایین می‌پرید. در ابتدا، این حس جوانی مزاحمش می‌شد، زیرا او هرگز آرام نمی‌نشست.
هلن فرانکنتالر، مانند کراسنر و الین د کونینگ، عضوی از زوج طلایی اکسپرسیونیست‌های انتزاعی بود، اما سرنوشت او این نبود که پس از همسرش، رابرت مادرول، نقش دوم را بازی کند.
این قطعاً به دلیل پیشگامی او در توسعه تکنیک «نقاشی غوطه‌وری» است، که در آن رنگ روغن رقیق شده در تربانتین را مستقیماً روی بوم بدون آستر که صاف قرار دارد، می‌ریزد.
نقاشان انتزاعی، کنت نولان و موریس لوئیس، نیز با بازدید از استودیوی فرانکنتالر، جایی که کوه‌ها و دریاهای نمادین او را در بالا دیدند، از این تکنیک، به همراه دیدگاه او برای رنگ‌های گسترده و تخت، که بعدها به عنوان نقاشی گاموت شناخته شد، استفاده کردند.
فرانکن‌تالر نیز مانند پولاک در مجله LIFE حضور داشته است، هرچند همانطور که Art She Says اشاره می‌کند، پروفایل همه هنرمندان LIFE یکسان نیست:
به نظر می‌رسد گفتگوی بین این دو انتقال، داستانی از انرژی مردانه‌ی اجتماعی و خویشتن‌داری زنانه باشد. در حالی که حالت غالب پالاک بخش کلیدی از فعالیت هنری اوست، مشکل این نیست که او ایستاده است، بلکه مشکل این است که او نشسته است. بلکه، از طریق پالاک است که می‌توانیم به جنبه‌ی صمیمی فعالیت دردناک و نوآورانه‌ی او نگاه کنیم. در مقابل، پارک‌های فرانکنتالر، ایده‌ی ما را در مورد هنرمندان زن به عنوان چهره‌های تراشیده و با دقت ساخته شده و به همان اندازه‌ی شاهکارهایی که خلق می‌کنند، بی‌نقص هستند، تقویت می‌کند. اگرچه این آثار بسیار انتزاعی و غریزی به نظر می‌رسند، اما هر ضربه‌ی قلم، نمایانگر لحظه‌ای حساب‌شده و بی‌عیب و نقص از روشنگری بصری در نظر گرفته می‌شود.
سه موضوع هست که دوست ندارم در موردشان صحبت کنم: ازدواج‌های قبلی‌ام، هنرمندان و دیدگاه‌هایم در مورد معاصرانم.
برای کسانی که می‌خواهند درباره این سه هنرمند انتزاعی بیشتر بدانند، پن و شوول کتاب‌های زیر را توصیه می‌کنند:
زنان خیابان نهم: لی کراسنر، الین د کونینگ، گریس هارتیگان، جوآن میچل و هلن فرانکنتالر: پنج هنرمند و جنبشی که هنر معاصر را تغییر داد، نوشته مری گابریل
سه هنرمند زن: ایمی فون لینتل، بانی روس و دیگران، اکسپرسیونیسم انتزاعی را به غرب آمریکا گسترش دادند.
زنان پیشگام جنبش هنری باوهاوس: کشف گرترود آرنت، ماریان برانت، آنا آلبرز و دیگر نوآوران فراموش‌شده
یک تور سریع شش دقیقه‌ای در هنر معاصر: چگونه از «ناهار روی چمن» اثر مانه در سال ۱۸۶۲ به نقاشی قطره‌ای جکسون پولاک در دهه ۱۹۵۰ برسیم
خشم و انزجار نازی‌ها از هنر انتزاعی و «نمایشگاه هنر منحط» در سال ۱۹۳۷.
— آیون هالیدی، نخستی‌شناس ارشد مجله‌ی ایست ویلیج اینکی و نویسنده‌ی کتاب «خلاق اما نه مشهور: مانیفست سیب‌زمینی کوچک» است. او را در @AyunHalliday دنبال کنید.
ما می‌خواهیم به خوانندگان وفادار خود تکیه کنیم، نه تبلیغات بی‌ثبات. برای حمایت از مأموریت آموزشی Open Culture، می‌توانید کمک مالی خود را در نظر بگیرید. ما PayPal، Venmo (@openculture)، Patreon و Crypto را می‌پذیریم! همه گزینه‌ها را اینجا پیدا کنید. از شما متشکریم!
آلما دبلیو. توماس، هنرمند زن سیاه‌پوست اکسپرسیونیست انتزاعی، اولین زن سیاه‌پوستی بود که به «مکتب» ایده‌ها (مکتب رنگ واشنگتن) پیوست و اولین زن در ویتبی بود. زنی سیاه‌پوست با یک نمایشگاه انفرادی در نیومکزیکو، اولین هنرمند زنی که آثار سیاه‌پوستانش توسط کاخ سفید خریداری شد - خنده‌دار و غم‌انگیز، نمونه‌ای بسیار معمول از اینکه هنرمندان سیاه‌پوست چقدر فراموش می‌شوند. آثار او اکنون در حال تکمیل یک نمایشگاه مروری در ۴ موزه شهر است و یک فیلم کوتاه درباره زندگی و آثار او در بیش از ۳۸ جشنواره در طول سال گذشته به نمایش درآمده است. https://missalmathomas.com https://columbusmuseum.com/alma-w-thomas/about-alma-w-thomas.html
بهترین منابع فرهنگی و آموزشی وب را روزانه از طریق ایمیل دریافت کنید. ما هرگز هرزنامه ارسال نمی‌کنیم. در هر زمان می‌توانید اشتراک خود را لغو کنید.
اوپن کالچر در وب به دنبال بهترین رسانه‌های آموزشی می‌گردد. ما دوره‌های رایگان و کتاب‌های صوتی مورد نیاز شما، درس‌های زبان و ویدیوهای آموزشی مورد نظر شما و کلی مطالب آموزنده دیگر را در این بین پیدا می‌کنیم. ما دوره‌های رایگان و کتاب‌های صوتی مورد نیاز شما، درس‌های زبان و ویدیوهای آموزشی مورد نظر شما و کلی مطالب آموزنده دیگر را در این بین پیدا می‌کنیم.ما دوره‌ها و کتاب‌های صوتی رایگان مورد نیاز شما، درس‌های زبان و ویدیوهای آموزشی مورد نظر شما و بسیاری از مطالب آموزشی دیگر را پیدا می‌کنیم.ما درس‌ها و کتاب‌های صوتی رایگان مورد نیاز شما، درس‌های زبان و ویدیوهای آموزشی مورد نظر شما و کلی الهام در این بین را پیدا می‌کنیم.


زمان ارسال: آگوست-09-2022